سفر بخير، اي قافله سالار

ساخت وبلاگ
صدای قدسی اشراق، با عطر صلوات درآمیخته است. تولد گل‌های محمدی، رویشی از مهتاب را سر باغچه لحظه‌ها ریخته است. زمین، حق دارد در خود نگنجد از این بشارت حجیم. مژده فردا، چونان چشمه‌ای از امید، در همه جا جاری است. کاخ های هراس، به خاکستر شومی خویش نشسته‌اند. لرزه بر طاقت طاق کسری افتادهو آتشکده فارس، مقابل خورشید لایزال حجاز چاره‌ای جز خاموشی ندارد.   نسیم بهاری، لابه لای درختان اندیشه وزیدن گرفته است و قلم، با جلوه‌ای دیگر از عشق روبه‌رو شده است. صدای شادی و صلوات، به موازات خرد شدن بت‌های جاهلی، گوش‌ها را می‌نوازد. نیک خویی و پارسایی، به زوایای مختلف زندگی کشیده می‌شود. اینک گاه آن رسیده که کوچه‌های دل را مفروش از شکوفه کنیم؛ که برترین مخلوقات خداوند، از راه می رسد. محمد صلی ا... علیه و آله می آید؛ با معجزه شق‌القمر. آسمان، به پیشوازش، خاک جزیره العرب را ستاره باران کرده است. ای همسایگان روشنی و نور! آستین بیفشانید که رحمت دو جهان، با قدم های بهشتی‌اش، زمین را متبرک خواهد کرد. سپیده دم، به مبارک باد دریا می‌آید و کوه، سرود میلادی بزرگ را به بازتاب برمی‌خیزد. می آید و بهترین اتفاق زمین به وقوع می‌پیوندد. به یمن قدوم مبارکش آیین مهربانی، روح بشریت را تسخیر خواهد کرد. قلبش، امین حرف های مگو است و دهانش، آیه‌های مبین امانت را به تفسیر می آید. به روشنی نگاهش، سپیده‌های جهان گواهند. حتی خ سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 327 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت: 18:08

هوایت آغشته از بوی خرما ! دست‌های مهربان حریم، سرپناه روزهای نیامده‌ات! نگاهت لبریز یقین! واژه‌ها می‌تراوند از مابین لبانت، دست‌های اتهام شهر، اشاره می‌کنند معصومیت مادرت را، چشم‌هایت را باز کن، ملائک به پیشوازت آمده‌اند. بگذار بیاشامند گوارایی کلماتت را! بخوان از آغازین روزهای حیاتت که حتی از پیش تر، نامت آویزه کهکشان‌ها بود چنان که اختران تابناک. روزهای نیامده‌ات را پلک می‌زنی، آن گاه که تمام صلیب‌های سوخته بر شانه‌های تاریخ، به جرم گناه ناکرده‌ات کشیده خواهد شد. چشم بازکن. انجیل می‌شکفد در حنجره‌ا‌ت . تو تکیه گاهی برای تنهایی‌های مریم. دهانت بوی شقایق‌های سوخته می‌دهد، آن گاه که می‌گویی از روزه سکوتمادرت. از بهاری تازه سیراب شده‌ای؛ از شهد شکوفه‌های نورس. رسولانه تابیدنت را هیچ بهاری از یاد نخواهد برد. پیام‌آور مهربانی آمدی تا رسولی بزرگوار از پسخویش را به جهانیان بشارت دهی. میلادت مبارک و اینک جهان را بنگر که همچون مریم، در بیابان سرگردانی، گریان و نالان به پیش می‌رود و موعود خویش را جستجو می‌کند... جهان در روز میلادت، کاج سوخته است که خمپاره و موشک از آن آویخته‌اند و به جای جشن آتش بازی، گلوله‌ها آسمان را روشن می‌کنند. در زادگاهت تانک‌ها به میهمانی خانه‌های فلسطین می‌روند... خرابه‌های شهر و ویرانه‌های متروک، به دست‌های کیمیاگرت محتاجند. خدا می‌داند که سفره‌های خالی و دست‌های سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 321 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت: 18:08

امروز طلوع یازدهمین ماه آسمان امامت را به نظاره نشسته‌ایم.   امام ثانیه‌های سلوک!  کدام پرچین می‌تواند بوی گل‌های یاس را آن چنان که از دامن ردای تو جاری است، بپراکند؟ ای یازدهمین حجت پروردگار!‌ ای پناهگاه جان‌های خسته و ای مأمن قلوب دردمند!  امروز، مدینه بهشتی است در عطر نفس‌های تو شناور و کوچه‌های شرقی‌اش، شاهراه اتصال زمین به آسمان و این همه از حضور فرزندی علوی در این خاک پرنده خیز حکایت دارد. ماه، یازدهمین بیت قصیده هستی را  می‌سراید. سروها از پشت دیوارهای شب به تماشای اعجازی دیگر قد بر افراشته‌اند. امشب، الفبای امامت در مرز تکامل است. خانه امام ‌هادی، روشن از وجود اختری علوی است می‌درخشد. صدای پای قدم‌های کودکی می‌پیچد که  امام آینه‌ها خواهد شد و پدر درخشان‌ترین آفتاب آرامش. اینک فصل روییدن گل حسن در گلستان طاهاست! به یمن قدوم مبارکش زمان تابیدن صبحی سپیدتر از سپیده در آفاق هستی فرا رسیده است. می‌آید؛ تا «مدینه» عشق، باز هم شاهد آیینه‌ای باشد که پرتوافشان انوار متجلی الهی است. می‌آید؛ تا پیوند آسمان و زمین از هم نگسلد. می‌آید؛ شولای عشق بر دوش؛ از دیاری که جز عشق، ارمغانش نیست. می‌آید؛ از بهاری‌ترین فصل، شکوفایی «ربیع» را به خاکیان و چلچراغ معرفت را به چشم‌هایی که جز «خدا» نمی‌بینند هدیه کند. می آید و آسمان، سبد سبد شکوفه نذر شادمانه‌های اهل بیت علیهم‌السلام می‌کند. نوشته شد سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 305 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت: 18:08

روزها می‌گذرد  بی‌تو؛ نه کبوتری به آشیانه‌ رسیده و نه پرستویی به سرزمین آفتاب.  بعد از تو، مسافران شیعه را حج غربتی است مدام و جاده‌ها را  بوی اشکی غریب. بعد از تو، شاید دانه اشکی در گونه برادری تا ابد بماند؛ برادری که در غربت توس، آرمیده است . چه جانسوز است رحلت بانویی که سال‌های کوتاه عمر خود را در غم فراق گذراند؛ سال‌های کودکی را در فراق پدر و سال‌های جوانی را در فراق برادر. هنوز چند روزی از آمدنت نگذشته است.  بانوی مهربان! هفده طلوع، شهر، میهمان آفتاب معصومانه نگاه فاطمی‌ات بود. ای کریمه اهل بیت(ع)! هفده روز، شهر، در هوای رقیق رحمت و کرامتتان نفس کشید و جان گرفت. تمام کوچه‌هاو درخت‌هاـ در فوران محبت بی‌دریغ ـ زیر سایبان امن و آسمانی حضورش آسودند. بانوی معصومه! هفده روز، سلام شهر را با لحن خوش فرشتگان پاسخ گفتی... چون کوه آمدی و باشکوه رفتی. عرش و فرش، در حلقه اندوهی سخت، به عزا نشسته‌اند. ظلمت روزهای بی‌تو را چگونه تاب آوریم که درخشش چشمانت، خورشید را از سکه انداخت. شب‌های بی‌تو، ماه را به گریه انداخته، خاتون ستاره‌ها و آسمان! عرق اضطراب بر پیشانی شهر، رود می‌شود با حقیقت تلخ رفتنت؛ حقیقتی به تلخی انگورهایی که مشهد را سوگوار کرد. خبر رفتنت، مستی را از سر باغ‌های انگور ‌پراند. شهر قم از عطر خاک مرقدت بهشت است. هنوز گل‌های خوشبو، به بوی مهربانی تو بر این خاک می‌رویند و آسمان سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 291 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت: 18:08

بانو که زیبای نام تو زینت دست‌های علوی است، چراغ همیشه روشن خانه عشق! امشب، شانه‌های صبوری را به امتحان می‌گذارم و برای صبورترین دست‌های دنیا، می‌نویسم . کودک زیبای مدینه، زینت پدر! بوی تو می‌وزد، در تمام کوچه پس کوچه‌های آسمان. صدایت می‌پیچد در کنگره‌های عرش. تو گریه می‌کنی و آهنگ گریستن تو، در گستره افلاک طنین می‌افکند. فرشتگان، قنداقه نورانی ات را فوج فوج، به طواف می‌ایستند. تو کلمه به کلمه در گوش جهان هجی می‌شوی. بانوی نور و نافله، شاخه‌ای از شجره طیبه، فرزند طوبی، زینب! خجسته باد لحظه شکفتن بهشت وجودت. قدم بر خاک می‌گذاری و ذرات کائنات، عطر خوش وجودت را عاشقانه نفس می‌کشند و شکوه آمدنت را به سجده می‌افتند. چهره‌ات، حلاوت خنده‌های پیامبر عشق را دارد. دست‌هایت هم قسم رنج‌ها و دلخستگی‌های مادرت زهراست و نگاهت، جذبه نگاه علوی را تجلی می‌دهد. تو در بادها تکثیر شده‌ای تا امید میهمان سینه‌های سوخته شود. سنگینی نگاهت، راز نامکشوف رنج‌های بی قرار شب‌های شام است. بوی سیب و ستاره می‌دهی. آمده‌ای تا چون ابرهای سرازیر، بباری بر تشنگی کربلا با زلال چشمان مهربانت. بانو! دست‌هایت نوازشگر شب‌های یتیمی جوانه‌های نورس شکسته است. در دست‌هایت، هزار فانوس سوسو زن خرابه‌های شام می‌درخشد در شام‌های غریبان؛ ای ادامه کربلا در جاری لحظات! زمین، مقدم عاشورایی‌ات را مدت‌هاست به انتظار نشسته است. چه زیبا سفر بخير، اي قافله سالار...
ما را در سایت سفر بخير، اي قافله سالار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3balaeec بازدید : 316 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1396 ساعت: 18:08